*** *** *** *** السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج *** *** *** ***




رفتی و مانده در دلم نالۀ بی‌صدای تو
چه زود مستجاب شد فاطمه جان دعای تو


تو تا حیات داشتی بهر علی گریستی 
علی به طول عمر خود گریه کند برای تو 


دست خزان رسید و زد لطمه به برگ یاس من
کاش کبود می‌شدی صورت من به جای تو 


بعد شهادت تو چون وارد خانه می‌شوم 
می‌نگرم به هر طرف می‌شنوم صدای تو 


بود من و نبود من، رکن همه وجود من
با چه گناه پشت در شکست دنده‌های تو


روز ز پا نشسته‌ای روز دو دیده بسته‌ای 
شب ز چه رفت زیر گل روی خدانمای تو 


تویی که با نثار جان گشود بین دشمنان
بازوی بستۀ مرا دست گره‌گشای تو


هم ‌زره علی شدی هم‌ سپر علی شدی
فدایی ره علی، علی شود فدای تو


تو زیر تازیانه‌ها دویده در قفای من
چهار طفل نازنین دویده در قفای تو


قسم به اشک ماتمت قبول کن که میثمت
ریخته با شرار جان پارۀ دل به پای تو




کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست
بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد

ازهمان شب که علی تابوت رابرشانه برد
زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد

بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان
هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد

زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها
مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد

سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت
هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغانشد

هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید
هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد


آخرین جستجو ها